۸ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۸

در گفتگو با مهر مطرح شد:

‌موسیقی ایرانی پویایی خود را حفظ کرد

‌موسیقی ایرانی پویایی خود را حفظ کرد

شیراز- یک نوازنده شیرازی معتقد است علیرغم اینکه گفته می‌شود سطح سلیقه عمومی حتی در انتخاب آهنگ‌های سنتی پایین آمده اما همچنان موسیقی ایرانی، پویایی خود را حفظ کرده است.

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها: به نظر می‌آید «آرشه ویولون» بخشی از او شده است؛ شاید اغراق نباشد اگر بگوییم، موسیقی در عمق جانش ریشه دوانده و در تمام اجزای وجودش رخنه کرده است. آرشه‌ای را که هر روز در دست می‌گیرد به چیزی مانند انگشت ششم دستش شبیه است!

وقتی برای گفت‌وگو به محل کارش وارد شدم، هارمونی شگفت‌انگیز نت‌های سرگردان، هر شنونده‌ای را به ورای فضا و زمان می‌برد. در حال نواختن گوشه‌ای از دستگاه «چهارگاه» بود؛ احساسی که مخاطب از شنیدن آن قطعه به دست می‌آورد چیزی شبیه به پیروزی در حماسه‌های شاهنامه، این احساس وقتی ملموس‌تر شد که «امید زاهد»، نوازنده شاخص ویولون در کشور، نواختن سازش را برای مدتی متوقف کرد و فروتنانه خوش‌آمد گفت.

او در سال ۱۳۶۲ در شیراز متولد شده است و از سن ۷ سالگی پا به عرصه آموختن موسیقی ایرانی گذاشته است. امید زاهد در ابتدا موسیقی را با سازهای ضرب و سنتور شروع کرد؛ پس از آن نیز به صورت تخصصی به نوازندگی سازهای گیتار و سه‌تار روی آورد. همچنین او در زمانی که تنها ده سال داشت، نوازندگی ویولون را آغاز کرد و با شتاب بسیار زیادی آنچنان در نواختن این ساز، تبحر یافت که در ۱۹ سالگی از او خواسته شد تا به عنوان نوازنده در ارکستری که به مناسبت دهه فجر در تالار نینوا به روی صحنه آمده بود، هنرنمایی کند.

سخن گفتن از فعالیت‌های حرفه‌ای این نوازنده شاخص استان فارس مجالی دیگر را می‌طلبد، با این حال خالی از لطف نیست که یادآور شویم که یکی از محبوب‌ترین آلبوم‌های موسیقی فولکلوریک شیراز که چند سالی است سبد فرهنگی بسیاری از دوست‌داران موسیقی را پر کرده با نوازندگی این هنرمند شیرازی و خوانندگی استاد محمد خلیلی به بازار موسیقی آمده است.

این روزها اما «امید زاهد» نگاه متفاوتی را در مورد سایه‌ای که بر سر فضای موسیقی کشور افتاده است، دارد. به این بهانه با این هنرمند و نوازنده، گفت‌وگویی پیرامون بسیاری از مسائل جاری در فضای موسیقی داشته‌ایم که مشروح آن را در ادامه خواهید خواند:

* پیش از آنکه بخواهیم جهت گفت‌وگویمان را به سمت فضای کلی حاکم بر موسیقی ایران ببریم، می‌خواهم از شما بپرسم که اساساً موسیقی ایرانی چه ویژگی بارزی دارد که حساسیت‌ها برای اجرای اصولی آن بیشتر است. این پرسش را از این جهت مطرح کردم که برخی از مردم در سال‌های اخیر ادعا دارند که موسیقی سنتی ایران دیگر همانند دهه‌های گذشته زیر پوست جامعه در جریان نیست و این نقصان از خشک و بسته شدن تفکر تعداد زیادی از نوازندگان این سبک از موسیقی است. آن‌ها معتقدند که بسیاری از فعالان عرصه موسیقی سنتی ایران، خلاقیت را از خود به دور رانده‌اند و همین امر سبب دور شدن اغلب مردم با سرمایه‌های شنیداری ما شده است. آیا این چنین است؟

به باور من این طرز فکر که متأسفانه در برخی از محافل عمومیت نیز یافته است، از آنجا نشأت می‌گیرد که سطح دانش عمومی مردم در بحث موسیقی پایین است. موسیقی ایرانی نیز مانند دیگر شئونات فرهنگی سرزمین مان، همواره پویایی خود را حفظ کرده است اما سرشت و ذات خود را نیز نگه داشته است. در زمان‌های دور در هر ناحیه از فلات ایران، نغمه‌ها و ملودی‌هایی وجود داشته است که نشان از هویت فرهنگی آن منطقه داشته است. رفته رفته اغلب این نغمه‌ها که وجوه مشترکی نیز با هم داشتند، گرد هم جمع‌آوری شدند و با نوع اجرایی ظریف‌تر عنوان «ردیف موسیقی ایرانی» به خود گرفتند.

به عنوان نمونه گوشه دیلمان در مایه دشتی نشانگر هویت منطقه دیلمان است اما ممکن است کسی هیچ‌گاه به دیلمان در شمال ایران نرفته باشد ولی گوشش با ملودی مختص به آن منطقه آشنا باشد؛ این چیزی است که مفهوم مدرن از موسیقی ایرانی برای ما به وجود آورده است. این مفهوم مدرن از موسیقی پویایی خود را حفظ کرده است. هرچند ردیف‌های موسیقی ایران همواره به شکل سنتی خود سینه به سینه منتقل شده‌اند اما واقعیت این است که حتی در موسیقی پاپ ایرانی هم در اغلب اوقات از همان ردیف بهره گرفته می‌شود و با دخل و تصرف در ساختار بعضی از گوشه‌ها، آهنگ‌های پاپ را می‌سازند که اتفاقاً خیلی هم مورد استقبال قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، در چند دهه اخیر برای خلق بسیاری از آهنگ‌های شاخص و مهم پاپ ایرانی، از گام دستگاه شور یا مایه ابوعطا استفاده شده است که ستون‌های موسیقی دستگاهی ایران محسوب می‌شوند؛ جوان ایرانی هم آن را می‌پسندد و فکر می‌کند که این نوع موسیقی به کلی دور از دایره موسیقی سنتی ما است، حال آنکه بر اساس آنچه گفته شد این چنین نیست.

به هر حال این صرفاً یک مثال بود تا عرض کنم که موسیقی ایران هم مانند سایر ارکان فرهنگی دستخوش انعطاف است و خواهد بود؛ چه بسا راز ماندگاری فرهنگ ما نیز در همین انعطاف‌پذیر بودن آن باشد. از این گذشته خود موسیقی سنتی نیز در چند دهه گذشته تحولات عظیمی را از سر گذرانده است. این نشان از پویایی فرهنگ شنیداری ما دارد، هر چند که شاکله‌های اصلی موسیقی دستگاهی ما پابرجا خواهند ماند.

* شما در آنچه گفتید از مفهوم «فرهنگ شنیداری» یاد کردید. به نظر شما سلیقه و ذوق عمومی مردم در مورد مصرف موسیقی چه تغییری در سالیان اخیر کرده است؟

بله. متأسفانه واقعیت تلخ این است که میانگین ذوق و سلیقه عمومی در بحث موسیقی در حال افول است. حتی در بحث موسیقی‌های پاپ عامه پسند هم ما با یک افت سلیقه عمومی مواجه هستیم. این امر در مورد کلیه گونه‌های موسیقایی صادق است، حتی موسیقی سنتی!

* به نظرتان علت این پدیده اجتماعی- فرهنگی را باید در کجا جست‌وجو کرد؟

در وهله اول، پیش از آنکه بخواهم نظراتم را در مورد دلایل این امر بیان کنم، لازم می‌دانم بگویم که این گونه نیست که فقط در کشور ما یک گرایش غالب به سمت موسیقی سطحی و مبتذل وجود داشته باشد. شما حتی با بررسی کارشناسانه سبد فرهنگی مردم اروپا و کشورهای توسعه یافته درمی‌یابید که در آنجا هم همچنان اکثریت نسل جوان، میل به شنیدن آهنگ‌هایی دارند که از نظر فرم و محتوا بسیار سطح پایین هستند. با این حال در آن کشورها دولت، تلاش می‌کند بودجه‌های فرهنگی را به موسیقی فاخر آن کشور اختصاص دهد. به عنوان نمونه موسیقی ارکسترال غرب و یا حتی اپرا ممکن است در کشوری مثل آلمان یا اتریش مثل گذشته پرطرفدار نباشد، اما نهادهای فرهنگی در تلاش هستند که بزرگانی همچون باخ و اشتراوس را در مدارس و رسانه‌ها به نسل جوان معرفی کنند؛ این تلاش‌ها در اغلب اوقات ثمربخش بوده است.

در کشور ما اما وضع به گونه‌ای دیگر رقم خورده است؛ به طوری که متولیان فرهنگی نه تنها در حیطه موسیقی اصیل ایرانی، بلکه در مورد دیگر گونه‌های موسیقی نیز تسلیم خواسته‌هایی می‌شوند که گمان می‌رود مطالبه نسل جوان است. واقعیت این است که با گسترش شبکه‌های اجتماعی در سراسر دنیا، هر کس به هر نوع موسیقی که دوست داشته باشد دسترسی دارد؛ بنابراین بدنه فضای موسیقی کشور باید طوری باشد که به جای فضای عرضه و تقاضا بر کیفیت آثار پدید آمده و منتشر شده حساسیت به خرج دهند. به عبارت دیگر تلاش برای بالا بردن میانگین سلیقه عمومی بیشتر شود.

* با توجه به آنچه بیان کردید، من این گونه صحبت‌های شما را درک می‌کنم که سوی اصلی انتقادات شما خطاب به دفتر موسیقی وزارت ارشاد است. درست است؟

بی‌انصافی است اگر تنها ساختار وزارت ارشاد را در این امر مقصر بدانیم. بنده یک حالت کلی را عرض کردم. نهادها و سازمان‌هایی مانند صدا و سیما، آموزش و پرورش و حتی کمیسیون‌های فرهنگی کشور، قادر هستند نقش مؤثری بر بالا بردن ذوق و سلیقه شنیداری مردم داشته باشند.

البته نباید از حق گذشت که این نهادها نیز در طول سالیان اخیر تلاش‌هایی را نیز داشته‌اند. به عنوان نمونه در زمانی که در ارکستر صدا و سیمای مرکز استان فارس به عنوان نوازنده ویولون حضور داشتم، شاهد بودم که تلاش برای ارتقای سطح دانش عمومی و ارتقای سلیقه شنیداری مردم یکی از دغدغه‌های اصلی مسئولان آنجا بود که لازم می‌دانم از آن‌ها تشکر کنم. حتی ادارات فرهنگ و ارشاد استان‌ها نیز گاهاً تلاش‌های ارزشمندی را در این راستا انجام داده‌اند. با این حال به نظر می‌رسد، نیاز است که با اتفاق نظر بیشتری به این مسائل بپردازند؛ صد البته که مهمترین اصل این است که آموزش را نیز نباید نادیده بگیریم، چرا که مهمترین رکن فرهنگی همان آموزش است.

* به نکته مهمی اشاره کردید. شما در شهرهای مختلفی به صورت کاملاً تخصصی ساز ویولون را تدریس کرده‌اید. با این اوصاف مایل هستم از شما بپرسم که نقص بزرگ آموزشگاه‌های آزاد موسیقی در چیست؟

به نظر من مشکل اصلی آنجاست که بسیاری از آموزشگاه‌ها توسط افراد غیرمتخصص اداره می‌شوند. مثلاً فرض کنید شخصی که پزشک بوده است به دلیل علاقه‌ای که به موسیقی داشته است و یا حتی ممکن است به انگیزه‌های دیگری اقدام به باز کردن یک آموزشگاه موسیقی کند و چون خود متخصص نبوده است، بنابراین حساسیتی ندارد که از تدریس بهترین مدرسان برای هنرجوها استفاده کند.

این فقط یک مثال ساده بود که نمونه‌های مشابهش را در سطح شهری مانند شیراز می‌بینیم. ازسوی دیگر برخی نیز با این ادعا که مدرس نوازندگی هستند پا به این عرصه گذاشته‌اند، در حالی که شاید فقط نواختن چند گوشه یا تصنیف را یاد گرفته‌اند و چنین ادعاهایی را مطرح می‌کنند. از آنجا که این گونه مدرسان غالباً نمی‌توانند هنرجویان خبره و چیره‌دستی را تعلیم دهند، موسیقی کشور دچار یک ضرر بزرگ می‌شود. آن چنان که اثرات آن را نیز می‌بینیم.

* پس معتقدید که باید نظارت بیشتری روی سیستم آموزشگاه‌های آزاد صورت بگیرد؟

البته که همین طور باید باشد. اگر این نظارت کمرنگ‌تر شود باید شاهد یک هرج و مرج در فضای غالب موسیقی کشور خواهیم بود که اصلی‌ترین فرآورده آن ابتذال پسندی خواهد بود.

* چندی پیش شما برای یک اجرا به کشور قطر دعوت شده بودید. با اینکه قطعاتی که شما اجرا کرده بودید به موسیقی محلی شیراز تعلق داشت، اما آثار اجرایی شما نظر بسیاری از مردم آن کشور را نیز به تحسین شما واداشته بود. کمی در مورد تجربیاتتان از چنین اجراهای بین‌المللی توضیح دهید و از بازخورد مخاطبان در کنسرت قطر بگویید. آیا استقبال خوبی از اجرای شما صورت گرفت و واکنش‌ها رضایت بخش بود؟

پس از اجرای ما در این کنسرت، چندین مدیر هنری گروه از من برای اجرا در کنیا دعوت به عمل آوردند که متأسفانه به علت گرفتاری اعضای گروه و دیگر مسائل این امر محقق نشد. در صورتی که اجرای کنسرت در کشورهای آفریقایی نیز می‌توانست کمک شایانی به توسعه موسیقی ایرانی در این کشورها کند. ناگفته نماند که استقبال خوبی از اجرای ما در کنسرت قطر صورت گرفت. خوشبختانه برآیند نظر مخاطبان خیلی مثبت بود و در کل بیش از هشتاد درصد واکنش‌ها مثبت بود. اکثر مردم معتقد بودند که ما با اجرایمان توانستیم لحظاتی اثرگذار و به یادماندنی برای آنها خلق کنیم.

* به نظر شما شیوع بیماری کرونا تا چه اندازه بر فعالیت‌های هنری تأثیر گذاشته است؟

از نظر من تأثیری که شیوع بیماری کرونا بر فعالیت‌های هنری گذاشته است، یک پدیده فراگیر و جهانی بوده است. با این حال آنچه در این ایام شاهد بودیم که در کشورمان به رغم تمام مشکلات جاری، یک رابطه متفاوت میان هنردوستان و هنرمندان پدید آمد. این تجربه متفاوت نشان داد که بسیاری از هنرمندان ایرانی به هر طریقی تمایل به برطرف کردن نیازهای فرهنگی جامعه دارند.

بگذارید برایتان نمونه‌ای را بیان کنم؛ به عنوان مثال، معرفی کردن کنسرت‌های آنلاین به مردم چند سالی بود که کلید خورده بود اما استقبال‌ها از آن بسیار اندک بود. اما پس از شیوع ویروس کووید ۱۹، اطلاع رسانی در مورد برنامه‌های هنری آنلاین آنچنان توسط رسانه‌ها فرهنگ سازی شد که در برخی موارد فروش بلیط‌ها را موازی با فروش بلیط کنسرت‌ها در فضای حقیقی کرد. به عبارت دیگر می‌توان گفت مهمترین تأثیر فراگیر شدن این ویروس، تغییر و اعتماد بیشتر مردم به بسترهای مجازی بود.

* نظرتان در خصوص کنسرت‌هایی که اخیراً از طریق فضای مجازی و به صورت آنلاین اجرا شد، چیست؟

کنسرت‌های آنلاین اصولاً ماهیت دیگری دارند. یکی از ویژگی‌هایی که این نوع اجراها دارند این است که خط ارتباط با مخاطب را نه از طریق مکان، بلکه از راه زمان حفظ می‌کنند. به این معنا که مخاطب کنسرت آنلاین می‌داند که او در حال حاضر در حال شنیدن و دیدن اجرایی است که در نقطه‌ای دور از او است، بنابراین ممکن است تجربه او از شنیدن بدون واسطه یک قطعه موسیقی لذت بخش تر باشد. با این حال، کنسرت‌های آنلاین ویژگی‌های مثبتی را نیز دارند؛ مثلاً اغلب افرادی که با سالن‌های کنسرت بیگانه بوده‌اند و تجربه شنیدن اجرای زنده خواننده یا گروه محبوبشان را نداشته‌اند، به راحتی جذب کنسرت‌های برخط شده‌اند. این تغییر در نگاه‌ها، از یک سو باعث خواهد شد که دانش عمومی مردم از موسیقی به تدریج بالاتر برود و از سوی دیگر موجب رونق بخشی به فضای هنری کشور می‌شود. نتیجه آن نیز بهبود و ارتقا روحیه جمعی مردم و بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی خواهد شد.

کد خبر 4959234

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha